چرا بچه ها دروغ می گویند؟
تشخیص بین واقعیت و شکل تحریف شده آن در کودک از 4 سالگی به بعد شکل می‌گیرد. دروغ گفتن در کودکان طبیعی است و ریشه در فرآیند رشد کودک دارد.  آغاز آن از زمان تکلم کودک و در حدود 2 سالگی به بعد است. به طور معمول در حدود 6 سالگی کودکان از میزان دروغ گویی خود کم می‌کنند. اما اگر بعد از این سن همچنان به دروغ گویی ادامه دهند، اینجاست که می‌تواند نگران‌کننده باشد.
چرا شش سالگی را مد نظر قرار می‌دهیم؟ چون از شش سالگی به بعد سیر تکامل مغزی بچه‌ها شکل گرفته و کودکان متوجه هستند چیزهایی که می‌گویند با واقعیت یکی نیست. در حقیقت، خیال و واقعیت را به راحتی از هم تفکیک می‌کنند.
معمولا دروغ گفتن کودکان، والدین را به شدت عصبانی می کند به خصوص وقتی که دروغ کودک کامل مشخص باشد. شنیدن پافشاری کودک در اینکه شکلات نخورده است، وقتی که صورت و پیراهنش برخلاف گفته‌اش شکلاتی است، باعث عصبانیت والدین می‌شود. حتی بعضی پدر و مادرها دلسرد می‌شوند و به مبانی تربیتی خود شک می‌کنند.
چرا کودکان دروغ می گویند؟
اولین راه برای مقابله با دروغگویی در کودکان این است که عواملی دروغگویی شناسایی شود. درباره علت دروغگویی در کودکان می‌توان به عوامل زیر اشاره کرد:
1.عدم تشخیص خیال از واقعیت موجب می‌شود فکر کنیم کودکان دروغ می‌گویند
خیلی از بچه‌های زیر شش سال قادر نیستند حقیقت را خیالاتشان تشخیص دهند. آنها فکر می‌کنند هر چه در خیال و تصور به ذهنشان خطور می‌کند، واقعی است. مثلا یک کودک دو ساله به راحتی می‌تواند اسباب‌بازی دوستش را بردارد و بگوید مال خودم است. این رفتار را به خاطر دروغگویی انجام نمی‌دهد، بلکه هنوز تصوری از مفهوم مالکیت ندارد و فکر  کند چیزی که دوست دارد می‌تواند متعلق به خودش باشد. به علاوه ممکن است یک کودک سه یا چهار ساله، چیزی را که در خیال خود می‌بیند به عنوان یک اتفاق واقعی برای شما تعریف کند. چنین تخیلاتی برای این کودک، عین واقعیت هستند.
2.نداشتن توجه و تمرکز کافی باعث درغگویی در کودکان می‌شود
بسیاری از بچه‌ها توجه و تمرکز کافی ندارند و یادشان نمی‌ماند که چه کار کرده‌اند. بازه‌ی توجه بچه‌ها خیلی کمتر از بزرگسالان است. نمی‌توان از یک کودک انتظار داشت یادش مانده باشد که دیروز چه کارهایی با جزییات انجام داده است. بنابراین اگر فرزندتان نتوانست در مورد دو سه روز قبل، حقیقت را به شما بگوید، نگران نباشید، این مساله بیشتر از حافظه ضعیف بچه‌ها در مقابل بزرگسالان نشات می گیرد.
3.نیاز به جلب توجه، بچه‌ها را دروغگو می‌کند
دلیل دیگر دروغ گفتن کودکان، نیاز به جلب توجه است. معمولا بچه‌هایی که پدر و مادر یا سایر بزرگسالان نزدیک به آنها توجه کافی نمی‌کنند. به رفتارهای مخرب رو می‌آورند. یکی از این رفتارهای مخرب، درغگویی است. به همین دلیل اگر متوجه شدید مدتی است که فرزندتان در موقعیت‌های مختلف به شما دروغ می‌گوید، این احتمال را مطرح کنید که شاید مورد بی‌توجهی شما قرار گرفته و می‌خواهد به این طریق جلب توجه کند. در چنین مواردی توجه به رفتارهای مثبت کودک، تاثیر زیادی در دروغ گفتن کودک دارد.
4.الگو پذیری از والدین و اطرافیان موجب دروغگویی در کودکان می‌شود
خیلی از ما پدر و مادرها نمی‌دانیم که به طور ناخودآگاه، الگوی کودکان برای دروغگویی هستیم. مثلا فرض کنید کسی در خانه را می‌زند و شما می‌گویید که خانه نیستم یا پشت تلفن به کس دیگری می‌گویید در راه هستید اما هنوز حرکت نکرده‌اید. این موارد خیلی ساده یعنی آموزش دروغگویی. سعی کنید خودتان در هر شرایطی حقیقت را بگویید و تبعات آن را بپذیرید تا فرزندتان هم یاد بگیرد همیشه راست بگوید.
5.تحت فشار قرار گرفتن کودک برای بیان جزئیات، بچه‌ها را دروغگو می‌کند
تصور کنید کودکی هستید که مادر یا پدرش او را برای انجام کاری مواخذه می‌کنند و تلاش می‌کنند به اصطلاح حرف راست را از دهان یک کودک بیرون بکشند. آنها یک ساعت شما را بازخواست می‌کنند تا برای خوردن چند شکلات یا شکسته شدن یک گلدان توضیح بدهید. در چنین شرایطی یک از مکانیزم‌های دفاعی کودک برای فرار کردن از زیر بار این حجم از فشار و استرس این است که حقیقت را پنهان کند. در این صورت، مجبور به تحمل این همه فشار و استرس نیست.
6.ترس از والدین و تنبیه و سرزنش، دروغگوهای کوچک را تربیت می‌کند
یکی از شیوه‌های تربیتی والدین استفاده از تنبیه است تا نشان دهند یکی از رفتارهای کودک، مناسب نبوده و سعی می‌کنند با تنبیه مانع از تثبیت رفتارهای ناپسند شوند. اما گاهی همین روش‌های تنبیهی باعث تقویت رفتار می‌شود. تنبیه‌های شدید بدون درنظر گرفتن خطایی که انجام شده یا نداشتن ترحم و گذشت نسبت به بعضی خطاهای کوچک، اعتماد به نفس بچه‌ها را زیر سوال می‌برد و حتی باعث می‌شود وقتی کار خطایی انجام داده به دلیل ترس از تنبیه یا سرزنش والدین، دروغ بگوید و مسئولیت اشتباهش را قبول نکند.
مطالعات نشان داده والدین سختگیر و منضبط که بدون توجه به احساسات و شرایط بچه‌ها، تنبیه‌های سختی برای آنها درنظر می‌گیرند کودکان دروغگو تربیت می کنند. یادتان باشد، بچه‌ها سریع یاد می‌گیرند و هر قدر ما تنبیه‌ها را سخت‌تر کنیم و یا فشار بیشتری به آنها وارد کنیم، باعث می‌شویم بچه‌ها به دروغگوهای ماهرتری تبدیل شوند و به مرور یاد بگیرند چطور رفتار کنند و چطور دروغ بگویند که ما پدر و مادرها متوجه دروغ‌گویی آنها نشویم.
7.کمبود محبت کودکان را دروغگو بار می‌آورد
کمبود محبت نه تنها باعث مشکلاتی مثل کمبود اعتماد به نفس، عدم خودباوری، شب‌ادراری، اختلالات یادگیری، مشکلات رفتاری و... می‌شود بلکه موجب دروغ گفتن در کودکان می شود. چنین بچه‌هایی معمولا نمی‌توانند به صورت مثبت و با رفتارهای خوب خود توجه بزرگ‌ترها را جلب کنند، به همین دلیل به رفتارهای منفی و خرابکارانه رو می‌‌آورند و به این طریق تلاش می‌کنند توجه والدین را به خود جلب نمایند. حتی اگر نتیجه این چنین توجهی، تنبیه کودک باشد، بچه‌ای که کمبود محبت دارد، این تنبیه را به بی‌تفاوتی والدین ترجیح می‌دهد.
8.نشان دادن استقلال و کنترل والدین، باعث دروغ گفتن کودکان می‌شود
گاهی هیچ یک از مواردی که در بالا گفتیم وجود ندارند و کودک به خاطر اینکه استقلال خود را نشان دهد و والدین را کنترل کند، دروغگو می گوید. بعضی والدین بسیار حساس هستند و سریع عصبانی می‌شوند. ذهن باهوش بچه‌ها را نادیده نگیرید. آنها بعد از چند بار تکرار، متوجه الگوی رفتاری شما می‌شوند و سعی می‌کنند با کارهای خود، شما را کنترل کنند. درست مثل کودکی که برای عصبانی کردن مادرش غذا نمی‌خورد یا ادرارش را نگه می‌دارد.
9.بیان ترس‌های احتمالی و پنهانی، عامل دیگر دروغگویی کودکان است
گاهی کودک حرف‌هایی می‌زند که حقیقت ندارند. مثلا وقایعی را تعریف می‌کند که در واقعیت اتفاق نیفتاده اما ریشه در ترس‌ها و نگرانی‌های ضمیرناخودآگاه او دارد. مثلا می‌ترسد دوستان یا والدینش را از دست بدهد یا از اینکه آسیبی به کسانی که دوستشان دارد، وارد شود می‌ترسد. در چنین مواردی نمی‌توان کودک را دروغگو خطاب کرد بلکه باید ریشه اصلی اضطراب ترس‌های او با کمک یک روانشناس متخصص کودک شناسایی و درمان کرد.
10.داشتن دوست خیالی باعث می‌شود کودکان دروغ بگویند
بچه‌ها به خصوص بین سن دو تا شش سالگی که قدرت تکلمشان کامل می‌شود، هنوز مغز تکامل‌یافته‌ای ندارند. خیلی از آنها دوستان خیالی دارند که با هم بازی می‌کنند و وقت می‌گذرانند. در این دوستی‌های خیالی ممکن است دوست بچه‌ها کارهایی انجام دهد که بعدها بچه‌ها برای پوشش اشتباهات خود از آن استفاده می‌کنند. مثلا "من و موشی داشتیم بازی می‌کردیم که موشی گلدون رو شکست! مامان، من به موشی گفتم حواسش باشه اما به حرفم گوش نکرد". این دوستان خیالی تا شش سالگی یا کمی بیشتر با بچه‌ها می‌مانند و حضورشان جای نگرانی نیست.